THE WAY FOR FREEDOM

Silence

سکوت

بنا بر این زائر! از تو خواسته نمی شود از خانه ات به قله ای دور افتاده بگریزی یا کنار رودخانه ویا درعمق جنگلی دوردست معتکف شوی . بلکه به عنوان ابزار خواست خدا در دنیا زندگی کن .

 

وقتی که  انسان وسیله انجام خواست خدا می شود از هر گونه تقدیری رها می شود . این حال فقط با تسلیم بدست می آید . وقتی خود را به خدا تقدیم می کنم نفس کاذبم چون مه در برابر آفتاب ناپدید می شود . آنگاه می دانم که هیچم و هیچ کاری را به تنهائی نمی توانم انجام دهم . خواست متعال خداوند از طریق من تحقق می پذیرد .

 

برای شنیدن پیام خدا و احساس کردن حضورش سکوت لازم است . منظور از سکوت فرو رفتن در خود است . فرو رفتن در خویش خود. و اما ای زائر! در میان کارها و مشغله های روزمره هنگامی که میان مردم راه می روی به درون خود فرو رو . روزی از قدیس بزرگ هند شری رامانا  ماهاریشی پرسیدند : سکوت چیست ؟ او در پاسخ گفت : " سکوت : یعنی فرو رفتن در خود هر زمان که اندیشه شما را پریشان می کند ." این کار به معنای تمرکز یا نابودی ذهن نیست بلکه بازگشت به خود است .

در سکوت ممکن است کلامی را بشنویم که به تنهائی می تواند همه تردیدها و پرسش های ما را به پایان رساند . سنت جان مصلوب گفته است : " پدر یک کلمه گفت و پسر این کلام را تا ابد در سکوت باز خواهد گفت . ودر سکوت است که روح می تواند این کلام را بشنود ."

معمولا هنگامی که باید خاموش باشیم دوست داریم سخن بگوئیم .کونگ تینگان متفکر چینی گفته است " قدیس خاموش است . اندیشمند سخن می گوید و نادان پر گویی می کند ." ما دوست داریم درباره خدا گفتگو کنیم اما " او " را کم می شناسیم . بایزید گفته است : " دورترین افراد از خدا کسانی هستند که بیش از همه درباره " او " سخن می رانند . اناس بن مالک در پاسخ به علت سکوتش گفت : " خردمند مشتاق دانستن است نادان مشتاق واگویی . "

استادان بزرگ بشریت افرادی کم گو بوده اند . بودا هیچگاه با کسی مشاجره نکرد . گورونانک هرگز مباحثه ای انجام نداد . مادر میرا خاموش بود یا آنکه نیایش هایی جانسوز می خواند . شمس تبریزی مرشد جلال الدین رومی گفته است : " خاموش باش تا خدایی که زبان را به تو ارزانی داشت سخن گوید ." از عیسی مسیح ع پرسیدند : " ارادت و عشق انسان به خدا چگونه افزایش می یابد ؟ " عیسی فرمود : " ارادت و عشق به خدا ده پاره دارد که نه پاره آن در سکوت ویک پاره دیگر آن در کناره گیری از اجتماع انسانهاست .

مولای متقیان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام فرموده است : " سخن مانند داروست اندکش سودمند و بسیارش کشنده است ."

 

 

 

ای حضور مقدس خاموش !

در خاموشی به سوی " تو" می آیم .

سکوت طریق ستایش و نیایش من است .

" تو " صدای سکوت را میشنوی

و پاسخ می دهی " خاموش خاموش خاموش "

و آنگاه " آرامش آرامش آرامش " . آمین .

 

 

 

فرآيند

 

ذهن آرام يعني شهامت

اينكه بتواني بي ترس با حقيقت

و  مشكلات راه روبرو شوي ،

اين به معناي استواري نيز هست

اينكه بتواني گرفتاريهايي را كه همه با آن روبروئيم

به هيچ بگيري

و حذر كني از نگراني مداومي كه بسياري از مردم

به دلايل بي ارزش بيشتر عمر خود را براي آن تلف مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدايا من خموش كردم برسان دعا  و خدمت

 

                                                                                                  چه كند كسي كه در كف بجز از دعا ندارد

 

شكفتن شكوفه لحظه اي است پر شكوه

وقتي كه ادراك بيدار مي شود،

وقتي كه اعتماد از راه مي رسد

دانش ، اطمينان

مكث روح لحظه ي حيرت است  و

لحظه ي بعد رضايت

اين همان سكوت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مي گويند بعضي از مردم ، شبها در وادي غبارآلوده ي ذهن هايشان به سير در رويا    مي پردازند، اما كساني كه با چشم باز به مشاهده روياها مي پردازند ، مي توانند كارهايي را عملي نمايند كه در رويا به آن فكر كرده اند و دنيا را دگرگون كنند.

 

 

 

رابطه ((سكوت)) نسبت به ذهن همانند رابطه نيلوفر آبي با آفتاب است.

به آنصورت كه نيلوفر آبي در برابر آفتاب از هم مي شكفد ، ذهن در سكوت ، حجاب در بر مي گيرد تا دانشي را كه ما را به سوي خردمندي رهنمون است در خود بپذيرد.

 

« نمي توانيم بلا واسطه در حضور خداوند قرار بگيريم مگر آن كه سكوت درون و برون هر دو را بر خود تحميل كنيم. به همين دليل است كه بايستي خود را با آرامش روح ، چشمان و زبان اخت گردانيم .»

 

 

‌‌پيش از آنكه روح بتواند بشنود ،

انسان بايستي

غرش ها و زمزمه ها ، هر دو را بشنود

ناشنوا در برابر نعره فيل ها

و نا شنوا در برابر خراميدن سيم گون كرم شب تاب طلايي

 

 

دو عامل اساسي مانع از شنيدن صداي خود دروني مي شود:

1-   سر و صدايي كه تو خود براه مي اندازي

2-   غوغاي جهان پيرامون

سكوت مركز اوليه ي سر و صدا را كه در خود توست از كار مي اندازد. وقتي سخت مشغول گوش دادن به حرف هاي خودت هستي صداي ديگران را نمي شنوي. سر و صدايي بسيار در بيرون و سر و صدايي بسيار در درون .

   ((سكوت )) استراحتي است براي زبان اين فعالترين عضو منفرد در سرتا سر بدن.

نخست اين را به خاموشي وادار.

سپس كليد خاموشي سر و صداي جهان پيرامون را بزن ، هر صدا را جداگانه به بند بكش و بگو آن را نمي شنوي . اگر واژه توانا تر از شمشير است ، پس هر كلمه اي را كه به زبان مي آوري بايد ارزشمند باشد.

در نهايت ، وقتي اين جاري شود ، گفتن حقير است.

اما اگر آن را به چكه اي محدود كنيم

پس هر قطره پژواك خود را خواهد داشت

و هر واژه طنين انداز .

نه تنها سكوت دهان ،

كه سكوت دل ضروري است .

آن گاه مي تواني خدا را در همه جا بشنوي :

در بسته شدن آن در ،

در شخصي كه نيازمند توست ،

در نواي پرندگاني كه مي خوانند ،

در گلها ، در حيوانات

سكوتي كه شگفتي است و آسايش .

  

گزارش تخلف
بعدی